هر روز فکر میکنم این وبلاگ بیهوده است،خودم بیهوده هستم،زندگی بیهوده است.
هر روز دلم میخواهد فرار کنم و بروم جایی دور که حداقل بدانم آدمی نیست و امید بیهوده نبندم.
دلیل این غم بزرگ شاید احمقانه باشد اما برای من واقعیت زندگی است که هر چند یکبار محکم میخورد توی صورتم و راستش اینبار کم آوردم، این بار نمیکشم و کاری نمیتوانم بکنم.
دارم فرار میکنم به ناکجا
درباره این سایت